فصل جدید زندگیه من

خب عروسی دایی کوچیکه هم تمام شد و برگشتیم خونه هاموناین تعطیلات چن روزه همه رفتیم شهرستان و دورهم بودیم و خوش گذشت عکسای قشنگی هم گرفتم اما کم بود ولی چقدررر خرج شد برای این عروسی واقعا احساس پوچی میکنم که این همه پول دادیم ارایشگاه و اخرشم اونجور که دلم میخواست نشد ینی واقعا این ارایشگاها شورشو دراوردنو من بیشتر حالم از بیمارستان کوفتی بهم میخوره با این چندرغاز حقوق و شرایط سخت استخدامی و گزینش که اخرشم با این همه کار و شیفت دادن میان زیرابتو میزنن ! از استخدام شدن متنفر شدم فقط کاره ازاد ! عروسی هم خوب بود کلی رقصیدیم فامیلا بودن و خوش گذشت ولی به خاطر کفش پاشنه بلند پاهای من که داغون شد دیگه کفاشمو یه دراوردم و رفتم وسط لباسمم خیلی بلند بود کل سالنو جارو کرد موهامم یه وری اونوری بود که خوشم نمیاد و اصلا به دلم نبود کلا موهامو دوس داشتم شلخته تر باشه ارایش هم که با اون هزینه میتونستیم کلی لوازم ارایشی خوب بگیریم و قشنگ تر به سلیقه ی خودمون ارایش کنیم اینم شد یه تجربه که دیگه ارایشگاه نرم ! خلاصه اینکه خستگی عروسی بیشتر بود از یک رفتیم ارایشگاه تا ۹ شب اخرم هی میگفتن یه ساعت دیر اومدین !!واقعا حالمو بهم میزنه این چیزا ! + نوشته شده در یکشنبه بیست و دوم بهمن ۱۴۰۲ ساعت 23:12 توسط bbt  |  فصل جدید زندگیه من...ادامه مطلب

فصل جدید زندگیه من...

همه چی دست به دست هم دادن که من سریال مورد علاقمو نتونم ببینم !

چرا دیگه نمیشه از سایتا دانلود کرد !!

مووی جوانم که نصف قسمتاش اشتراک میخواد

بازیم هم دیگه نمیاد

ینی چی اخه

فصل جدید زندگیه من...

اولین بارون پاییزی امسالانقدر شدید بود که صب از صدای بارون و رعد و برق بیدار شدیم و پنجره هارو بستیمخواب دیدم خواب خوبی بودزودتر از بقیه بیدارشدمکاپوچینومو خوردم و یه فصل کتابمو خوندمدوروزه دارم از یوتیوب یوگا تمرین میکنیمیه چیزایی از کلاس یوگایی که پارسال رفته بودم تو ذهنم مونده بودانعطاف پذیری بدنم کمه و میخوام با یوگا بیشترش کنمترکیب بارون و صبحانه مورد علاقم ( سوسیس بندری های دیشبم ) و سریال مورد علاقم :))من دلم میخواست بارون رو از پنجره ی خونمون ببینم برای همینم از مهر دیگه نرفتم سرکار فصل جدید زندگیه من...ادامه مطلب

بالاخره تصمیم قطعیمو گرفتم

حتی نیاز به مشاوره هم ندارم اینقدر واضحه

...

دلم روشنه که اتفاقای خوبی تو راهه ...

.

دیروز بالاخره باشگاهو شروع کردم

بدنم یکم درد میکنه و گرفته

امیدوارم یه مدت ادامه دار بشه

فصل جدید زندگیه من...

چه هوا خوبه دلم میخواد فعلا همینطوری لش تو خونه بمونم چقد لش بودن خوبه فعلا یه مدت سرکار نرم ببینم‌ چی میشه فصل جدید زندگیه من...

حالا هم همه واسه ما شدن بلاگر و میخوان پند و اندرز بدن و زندگیشونو به رخ بکشن و بگن ما خوبیم بدم نمیاد ولی خیلی شلوغ میشه ذهنم یه مدت اینستارو حذف میکنم امیدوارم به چند روز بکشه ! فکر اینکه ازمونمو قبول نمیشم ناراحتم میکنه خسته میشم از بیکاری و کاره زیاد هم خستم میکنه کلافه میشم ازین وضعیت کاش فقط خودم تو این وضعیت بلاتکلیفی بودم اما ...امروز کتاب قدیمی از دیل کارنگی رو که داشتم باز کردم و خوندم خوشم اومد میگه نگران دیروز و فرداهات نباش اما مگه میشه ؟ من همش نگرانم ! فصل جدید زندگیه من...ادامه مطلب

اره من زیادی فکر میکنم یه لیست نوشتم از دغدغه های فکریم تا راحت بتونم بخوابم و روزامو به اون روال بگذرونم ... فصل جدید زندگیه من...